داستان «شاعر مقیم» نویسنده «کارتین دان» مترجم: عبدالمطلب برات نیا
ریمیل مژه هایم از روی چشم هایم داشت سر می خورد و روی کیفی که زیر چشم هایم گرفته بودم می ریخت. می توانستم پودر گل آلود نازکی را که روی پیشانی ام و روی گونه ام شروع کرده بود به سر خوردن و داشت می آمد پایین را احساس کنم