یادداشتی بر کتاب تو را بیشتر دوست دارم
نویسنده: عبدالمطلب براتنیا
امروز، دوشنبه دهم شهریور ۴۰۴، کتاب «تو را بیشتر دوست دارم» نوشتهی لیسا گاردنر با ترجمهی خانم الهام فیاضی را تمام کردم؛ کتابی که در سال ۱۳۹۷ توسط نشر جمهوری به چاپ رسیده است. از روزی که آن را خریدم تا زمانی که شروع به خواندن کردم، فکر میکردم موضوعش رمانی عاشقانه یا کلاسیک باشد. اما وقتی داستان چند صفحه پیش رفت، متوجه شدم که تمام خیالات و حدسهایم اشتباه بوده است.
برخلاف عنوان، ظاهر، و حتی عکس روی جلد، این رمان در ژانر پلیسی ـ جنایی قرار دارد. خانم لیسا (یا همان «لیسا»یی که روی جلد کتاب نوشته شده) در پیشدرآمد، با یک جملهی پرسشی، خواننده را بیمقدمه به دل ماجرای پروندهای جنایی پرتاب میکند.
آغاز رمان چنین است:
«اون کیه که دوستش داری؟»
این پرسشی است که همهی ما باید بتوانیم به آن جواب دهیم؛ پرسشی که به زندگی معنا میبخشد، آینده را میسازد و به بیشتر لحظههای هر کس جهت میدهد.
سوالی ساده، ظریف و هدایتگر.
از من پرسید، و من پاسخ آن را در سنگینی کمربندم حس کردم؛ در تنگنای جلیقهی ضدگلولهام، و زیر لبهی کلاه یونیفرمم که محکم بالای ابروهایم ایستاده بود.
«اون کیه که دوستش داری؟»
حق با او بود؛ همهچیز در آخر به همین ختم میشود: اینکه چه کسی را دوست داری و تا کجا حاضری برایش خطر کنی.
کمربند نظامیام را روی میز گذاشتم؛ او اسلحه را قاپید و شلیک کرد…
کتاب ۴۴۶ صفحه دارد و من آن را در یک هفته خواندم. ماجرای پروندهی افسری است که شوهر و دخترش را میکشد و کارآگاه دی. دی. در تمام طول کتاب به دنبال کشف علل این قتل است: اینکه چگونه یک مادر پلیس میتواند همسرش را بکشد، دخترش را دفن کند و بعد منفجر کند.
آنچه در پایان دوباره در ذهنم مرور شد، این بود که هیچ حرفی را نباید زود باور کرد. باید پذیرفت که گاهی انسان در برخی مسائل غرق میشود و همان غرق شدن نهتنها خودش، بلکه نزدیکانش را نیز به نابودی میکشاند.
مهمترین مسئله در زندگی عشق است؛ اما در کنار آن، پول نیز نقشی تعیینکننده دارد. به عبارتی دیگر، پول بازیگر اصلی زندگی بسیاری از آدمهاست و علت بسیاری از رفتارها و تصمیمها، رسیدن به پول است.