دانی دارکو (2001)
Donnie Darko
کارگردان: ریچارد کلی (Richard Kelly)
کمتر سراغ فیلمهای تخیلی میروم. چندان دلخوشی از این نوع فیلمها ندارم چون بیشتر جنبه سرگرمی دارند و کمتر به مسایل عمیق انسانی یا فلسفی میپردازند. در وب گردیهای پیش از نوروز برای اینکه برنامه تماشای فیلمهای مورد نظرم را در ایام تعطیلات ببندم چشمم به این فیلم خورد. کمی درباره فیلم خواندم و راغب شدم تا حتمان تماشایش کنم. چون جالب بود خواستم به شما هم پیشنهاد بدهم که این فیلم را ببینید. چون فیلم خیلی پیچیده و سخت است برای معرفی بهتر آن از نوشتههای سایرین مدد میجویم:
دانی دارکو در تاریخ سینمای علمی-تخیلی از هر لحاظ که حساب کنید، اثر نامتعارفی بهشمار میآید؛ فیلم درواقع داستان ۲۸ روز آخر زندگی یک نوجوان غیرعادی و فوقالعاده باهوش را تعریف میکند. جالب است بدانید که طبق ادعای کِلی تایم صرفشده برای فیلمبرداریِ دانی دارکو هم ۲۸ روز بوده! شاخکهای دانیِ نابغه بهواسطهی وصول به پارهای از الهامات و کشفوُشهودهایی ذهنی در خواب و بیداری، بهکار میافتند و او به گونهای از پیشآگاهی دربارهی موعد دقیق مرگ خودش دست پیدا میکند؛ زمانی که برای شخصِ دانی، بهمنزلهی “پایان جهان” خواهد بود.(inaghd.ir)

“دانی دارکو” با تلفیق زیرکانهی المانها و عناصر بسیار از ژانرهای متمایز و به ظاهر بیربط سینما، در نهایت جهانی را نزد مخاطبش خلق میکند که حجم عظیمی از مبانی فلسفی و مفاهیم روانشناختی را در باب قصهای تینیجری، ترسناک، ابرقهرمانانه و علمیتخیلی در تار و پود داستانش بافته و به خورد تماشاگرش میدهد.
“دانی دارکو” پیش از اینکه یک علمیتخیلی بدیع و نامتعارف باشد، فیلمی با محوریت دوران رشد و بلوغ است. تعاریف این فیلم لزوما به فرهنگ خاصی محدود نمیشود؛ چراکه بیانگر حقیقتی واحد هستند که در همهی ادوار و همهی مکانها توضیح واحد و تغییرناپذیری دارند. قصد “دانی دارکو” رسوخ به اعماق وجود نوجوان و تفسیر ماهیت وجودی اوست.
نوجوان قصهی ما یعنی دانی دارکو از زاویهی دید برخی اطرافیانش، موجودی ناقص و بیمار است که باید اصلاح شود و اصطلاحا؛ همچون خمیری است که تا به دست عقاید افراطی و سادهلوحانهی آنها ورز داده نشود، کماکان ناقص باقی میماند و شخصیتش به انسجام دست نمی یابد. میپرسید چرا سادهلوحانه؟ اینجاست که ریچارد کلی انگشت انتقاد را به سوی افراد به ظاهر ریشسفید جامعه میگیرد. زیرا اینها در جهان قصهی “دانی دارکو” که دبیران مدرسهی او هستند، مصداق بارز افرادیاند که به اجبار قصد انتقال و تلقین طرز فکری و عقاید پیشِ پا افتادهی خود به نسل جوان را دارند، عقایدی که از منظر آنها مسیر انسان به سوی خوشبختی را هموار میکنند. در حالی که تفکرات آنها چیزی بیش از کلیشههای احمقانهی قصهها و انیمیشنهای کودکانه نیست. نوجوانی دورهی تحول و شکوفایی است؛ دورانی که ایدههای نو و تاملات جدید همچون شکوفههای باطراوت بهاری از وجود نوجوان سر برمیآورند با رایحهی عطرآگینشان به باغی که در آن رشد میکنند، جانی دوباره میبخشند. در باغی که مدام صاحبانش در آن علف هرز میرویانند، دانی دارکو حکم همان شکوفهای را دارد که بستری برای یک انقلاب فکری را به ارمغان میآورد. دانی دارکو موجود بینقصی نیست، اما خصوصیات و دستاوردهای تازهای دارد که کلیشههای آن باغ را درهم میشکند و آنرا وارد عرصهی تازهای میکند. اگر قرار بود که فرزندان و نوادگان هر نسل تنها عقاید پدرانشان را به ارث ببرند، افسار یکنواختی و تکرارزدگی به گردن تاریخ میافتاد و دیگر پیشرفت و تقدم در آن رنگ میباخت.( cinema.gamefa.com)
نکته آخر اینکه درک این فیلم آسان نیست، نیاز به دانستن چهار موضوع مهم و نحوه عملکرد خدا دارد:
1. «مردگان دستکاریشده (MD)
2. «زندگان دستکاریشده (ML)
3. «جهان اصلی» (به اختصار PU))
4. «جهان مماس (TU)
با مهر و دوستی
امیر