شب طاهره، نوشته: بلقیس سلیمانی
با نویسنده این کتاب از طریق ماهنامه همشهری داستان آشنا شده بودم. یک داستان کوتاه و شرح نامگذاری خودش به نام بلقیس را ازش خواندم. نثر شیوا و روانی دارد. کتاب را چندین ماه پیش خردیم و گذاشته بودم در صف خواندن. سرانجام هرچند نوبتش نبود ولی تصمیم گرفتم بخوانمش تا تغییر در حال و هوای مطالعاتی خودم ایجاد کنم.
امروز صبح مثل همیشه وقتی کار ترجمه را تمام کردم رفتم گردش. صبح باران می بارید. همه جا شسته شده بود و برق می زد. هوا نیمه ابری بود. بوی تازگی از همه جا به مشام میرسید. گنجشکان مست و غزل خوان از این شاخه به این شاخه می پریدند. کبوترها در آسمان بال می گشودند و می چرخیدند. پیاده راه افتادم. حال و هوای گردش در میان درختان و گلها و بوتهها پس از باران لذت بخشترین زمان زندگی است. نمی دانم تجربهاش کردهاید یا نه؟ اما اینبار اگر فرصت شد در بهار پس از باران سری به دشت و دمن بزنید.

اگر بخواهم در چند خط و خلاصه رمان شب طاهره را برایتان معرفی کنم باید بنویسم:
این رمان سرگذشت دختری است به نام طاهره که در روستای گوران از تابع کرمامن زندگی می کند. پدرش آخرین روزهای زندگیاش را میگذراند. بزرگترها تصمیم میگیرند او را به عقد احمد پسر عمویش در بیاورند تا پدرش با خیال راحت سر بر زمین بگذارد. طاهره به این رأی تن در میدهد. مراسم برگزار می شود و دو روز بعد پدرش جان به جان آفرین تسلیم می کند. و چند روز بعد احمد برای همیشه ناپدید می شود و دیگر باز نمی گردد.
زمان از مان حال شروع می شود زمانی که طاهره دوست دوران دانشگاهش را در دبیرستانی و در جلسه انجمن می بیند و به گذشته می رود. به زمان تحصیلش در دانشگاه. در دبیرستان ئ این رفت و برگشت های زمانی تا انتهای رمان هست. طاهره هم دنبال احمد می گردد و هم دوست دوران دانشگاهی اش که سال هاست او را ندیده.
حال و هوای رمان پرداختن به فضای سیاسی-اجتماعی و فرهنگی حاکم بر کشور و بازنمود فضای فرهنگی حاکم بر روستای گوران در سال های بعد از انقلاب و بویژه زمانی که مجاهدین خلاق همچنان فعال هستند و حاکمیت با آنها سر ناسازگاری گذاشته و بسیاری از این افراد به زندان افتاده و یا جانشان را از دست دادهاند و احمد هم یکی از این افراد است. دوره ای خانوادهها نیز فرزندانشان را لو می دهند….
نویسنده خیلی آرام به تمامی جنبه های روانی و ذهنی طاهره می پردازد و در عین حال به دغدغههایش به عنوان مادری که با نسل جدیدی که دختران خودش باشند مواجه شده که رحمشان را به اجاره می دهند و در خانههای مجردی با دوست پسرشان که قرار است با هم ازدواج کنند خلوتهایی دارند.
عبدالمطلب برات نیا