میدان ایتالیا

میدان ایتالیا نوشته: آنتونیو تابوکی مترجم: سروش حبیبی

از ادبیات ایتالیا کم کتاب خوانده ام. نمی دانم چرا ولی فیلم زیاد دیده‌ام. افسوس که هیچ وقت علاقه‌ای به حفظ کردن نام‌ها نداشته‌ام الان هم ندارم. .بیشتر وقت‌ها به روش مطالعه آفریننده خوانده‌ام و همیشه سعی کرده‌ام از مهارت تفکرانتقادی استفاده کنم. خیلی سراغ کتاب‌های پر فروش نرفته‌ام و همیشه سعی کرده‌ام انتخاب کنم بدون اینکه تحت تاثیر تبلیغات قرار بگیرم.

در مورد نویسنده کتاب دلم می‌خواهد این چند جمله را بنویسم؛ آنتونیو تابوکی مردی کم حرف بود. وقتی ازش می‌پرسند: چرا می‌نویسی؟ گفت: ابتدا می‌نوشتم زیرا دوست داشتم بنویسم. بعد رفته رفته نوشتن برایم وسیله همدمی با خودم در آمد. به طوری که نمی‌توانم از آن صرف‌نظر کنم.

کتاب به موضوع تاریخی می‌پردازد، تاریخ ایتالیا و داستان سه نسل از یک خانواده روستایی… “پلی نیو” با ظهور گاریبالدی به او و یارانش می‌پیوندد. هدف او خروج از جور و ستم اربابان است و چنان به گاریبالدی ایمان دارد که تصمیم می‌‍گیرد اگر فرزندش پسر شد او را گاریبالدو بنامد و اگر دختر شد آنیتا، که نام همسر مبارز گاریبالدی است. همسرش در شکم اول دوقلوی پسر به دنیا می‌آورد و پلی نیو که نمی‌تواند نام هر دو را گاریبالدو بگذارد، یکی را کوارتو و دیگری را ولترنو نام می‌نهد که هر دو مکان‌هایی هستند که سفر تاریخی گاریبالدی برای فتح جنوب ایتالیا در آن مکان‌ها شروع و خاتمه یافته و خود پلی نیو نیز در آن نبرد شرکت داشته است.

فرزندان بعدی او البته گاریبالدو و آنیتا نام گذاری می‌شوند. داستان به سه زمان تقسیم شده است: زمان اول به پلی نیو می‌پردازد و زمان دوم به گاریبالدو… زمان سوم به فرزند گاریبالدو که ولترنو نام دارد اما همگان او را گاریبالدو می‌خوانند. پس… داستان پر از گاریبالدو است! به همین خاطر روی جلد کتاب سه چهره می‌بینیم که در واقع یک چهره هستند که توسط پرچم ایتالیا به سه قسمت تقسیم شده است. سرنوشت شخصیت‌های اصلی داستان به نحو عجیبی به یکدیگر گره خورده است و گویا از این تقدیر گریزی نیست و شخصیت‌ها روی دایره‌ای می‌چرخند که اگرچه رنگ آن عوض شده است لیکن راه به همانجایی می‌برد که قبلا رفته است!

جالبی کتاب این است رمان دارای بخش‌های مختلف و عناوین مختلف است که در رمان‌ها کم‌تر اینگونه است. چند عبارت کوتاه از کتاب: … وقتی آدم تنهاست، تنها می‌مونه و در تنهایی هیچ کاری نمی‌شه کرد، هیچ، هیچ.  امیربرات_نیا ۲۸ آذر ۱۳۹۹

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *