خانوم
خانوم نویسنده: مسعود بهنود
این کتاب را مدتی قبل استاد توکلیکیا بدون اینکه حرفی بزند برایم فرستاده بود. مدتها بود که رفته بود سفر و کمتر بود. گفته بود که کمی دوست دارد خلوت کند و با خودش باشد. منهم مثل شاگرد خوب هیچ حرفی نزدم. گذاشتم در ردیف کتابهای در حال انتظار. صف این کتابها زیاد شده. حدود بیست جلد. سعی میکنم اضافه نشود اما چه بخواهم چه نخواهم، صف هر روز طولانیتر میشود. راستش در همان ایام کتاب ممنوعهای را صوتی گوش میکردم. کتابی که اگر تمام شد کمی دربارهاش حرف میزنیم. آن کتاب چون خیلی استدلالی و منطقی و فلسفی است موقت کنار گذاشتم.
کتاب خانوم یک رمان تاریخی است. روایت تاریخ معاصر ما و انچه که از زمان مرگ فتحعلی شاه تا روزگار ما بر سر ملت و کشور ما رفته است. رمان ، سر گذشت زنی است به نام خانوم از زبان خودش . زنی که « زیر یک سنگ سیاه در وسط گورستان بزرگ تهران ، گورستان امامزاده عبدالله خفته است و بر آن سنگ نوشتهاند : خانوم . تولد : چهارم فروردین 1278 . مرگ:چهارم آذر. این متن در اول کتاب امده است و خودش برای خواننده خیلی از حرفهای ناگفته را بازگو میکند.
خانوم نوه دختری مظفرالدین شاه است و تنها فرزند پدر و مادرش . دوران کودکی او مصادف است با حوادث اواخر دوران قاجار و خلع محمد علی شاه و احمد شاه از سلطنت ایران . پدر وی یکی از خان های مستبد و عیاش است که خانوم هیچ خاطره خوشی از وی ندارد و مادرش زنی سر به راه و آرام که گر چه از شوهر و ظلم او به ستوه آمده ، زندگی را با آرامش و گذشت ادامه می دهد. خانوم درایام کودکی تحت تأثیر خاله کوچک خود نزهت که دختری باسواد و روشنفکر است، از مسائل مملکت و محدودیتهای زنان آگاهی یافته ، نزهت را راهنمای خود قرار داده است . در این میان که خانوم نامزد احمد میرزا ولیعهد است ، اوضاع مملکت به هم ریخته محمد علیشاه از سلطنت خلع شده و قصد فرار دارد . پدر خانوم به دنبال خواستگاری از نزهت و شنیدن جواب رد از او به خاطر انتقام گرفتن از وی ، او و خانوم را مورد تجاوز قرار می دهد.
در این داستان طولانی ما همراه با خود خانوم یک دوره تاریخ معاصر را از زبان خانوم میشنویم. داستان کشش لازم را دارد اما برای من تا دو سوم کتاب اینگونه بود ولی بعداً جذابیتش را از دست داد. نمیدانم چرا اما کمی خسته کننده شد. چون به خودم قول دادم صبوری کردم و کتاب را تا آخر خواندم تا تمام شود. درسهایی برای ما دارد. آشنایی با تاریخ معاصر برای کسانیکه خیلی اهل کتابهای تاریخ نیستند جالب و زیباست. اما زندگی این زن به نوعی اشرافی است و از جمع خانواده شاهانه آمده است. شیوه روایت کتاب هم خوب بود. حضور خانم در وسط حوادث تاریخ ایران انهم از زمان فتحعلی شاه تا روزگار ما جالب است. او علاوه بر سیر تاریخی یک سیر مکانی هم دارد. ایران، شوروی، عثمانی، فرانسه، آلمان، ایران و آمریکا….
شخصیت نزهت خاله خانوم هم شخصیت بسیار جالب است. و نکته مهم حضور مقتدارنه ملکه جهان زن محمدعلی شاه است. زنی که تلاش میکند تا تاج و تخت را برای قاجاریه حفظ کند ولی موفق نمیشود. خانوم اما دختری است که هیچ نقشی در زندگی خودش ندارد و همیشه این دیگران هستند که برای او تصمیم میگیرند. در زمانی حتی حاضر نیست که ببیند زندگی برای او چقدر سخت است. او بیشتر در همه اتفاقات منفعل است و هر چه پیش میامد میپذیرفت. برعکس نزهت به او درس داده بود تا مستقل شود و برای زندگی مبارزه کند.
از متن کتاب: طبیعت پاک آدمی پاکی طلب می کند،دعا کن همین طوری بمانی تو خودت راچشمه نگه دار،دیگران در تو که نگاه کنند پاک می شوند شرمنده از گناه می شوند،اما مغرور مشو،این تو نیستی که آن ها را پاک می کنی ماموریتشان اینست.
میشود ساعتها در مورد این کتاب و داستان آن و در مورد شخصیتهایش حرف زد اما فضای نوشتاری من محدود است. و در این فضای محدود همینقدر بس است. راستش اول که شروع کردم به خواندنش میخواستم بخرمش اما حالا که خواندهام این خواسته و میل محو شده است. با همه خوبیهایش چیزی نبود که خیلی ماندگار باشد.