مروری بر رمان «دروغ‌های کوچک بزرگ» نوشته لیان موریارتی

دروغ های کوچک بزرگ

دروغ‌های کوچک بزرگ

نویسنده: عبدالمطلب برات نیا

مروری بر رمان «دروغ‌های کوچک بزرگ» نوشته لیان موریارتی

ترجمه: سحر بحیرایی

این کتاب سال 403 از نمایشگاه مجازی کتاب تهران خریدم. خیلی درباره‌‌اش شنیده بودم. تبلیغات همیشه ما را به سویی که خودش یا تهیه کنندگانشان دوست دارند می‌برند. در نوبت خواندن گذاشته بودم. سال 403. وقتی شروع کردم به خواندن چندان برایم جالب نیامد و گذاشتمش کنار. ماند برای وقتی که بی‌کتاب شوم یا دوباره مشتاق خواندنش شوم. امسال دوباره رفتم سراغش و برای اینکه بتوانم راحت بخوانم فایل صوتی را هم دانلود کرد تا همزمان که او می‌خواند من خط ببرم اینجوری کتاب خواندن گاهی خیلی می‌چسبد. آدم یاد مدرسه و خاطرات کلاس فارسی می‌افتد. یکی می‌خواند و بقیه گوش می‌کردیم و خط می‌بریدیم. بهر حال کتاب را شروع کردم و تا اخرش رفتم.

چند روز پیش رمان دروغ‌های کوچک بزرگ تمام شد؛ شاید آنچنان که درباره‌اش تبلیغ کرده بودند نبود. یا به دل من ننشست اما در دلش حرف‌هایی برای گفتن داشت که در این یادداشت بصورت مختصر آنچه در ذهنم از این کتاب مانده برایتان بازگو می‌کنم. این کتاب کتابی است که ما را با طعم‌های گوناگون زندگی آشنا می‌کند—از هیجان و طنز گرفته تا حقیقت‌های تلخ روزمره، پیوندهای خانوادگی، روابط پنهان میان زنان و مردان، خشونت خانگی، رابطه‌ی مادر و فرزند، زشتی‌های روح، و دروغ‌هایی که چه کوچک باشند و چه بزرگ، تأثیری عظیم بر زندگی آدم‌ها می‌گذارند.

ماجرای کتاب از شبی آغاز می‌شود که جشن مدرسه‌ای در حال برگزاری‌ست؛ جایی که والدین مرفه و خوش‌حال با لباس‌هایی مجلل و ماشین‌هایی گران‌قیمت گرد هم آمده‌اند. صدای خنده‌ها و برخورد جام‌های نوشیدنی، همهمه‌ای مرگبار می‌سازد؛ قتلی در همان شب رخ می‌دهد—و این نقطه‌ی آغاز داستان است. راوی ما را به دل زندگی‌هایی می‌برد که ظاهرشان آرام، منظم و زیباست، اما پشت این چهره‌ی آرام، وقایعی پنهان و هولناک در جریان است.

جین، مادلین و سلست سه شخصیت محوری این رمان‌اند. هر یک با چالشی درونی دست‌وپنجه نرم می‌کنند. مادلین با وجود وقار و زیبایی، اسیر کمال‌گرایی است. سلست با آن چهره‌ی جذاب و زندگی ظاهراً آرمانی‌اش، قربانی خشونت جسمی و جنسی همسرش است. جین، مادر مجرد جوان، خاطره‌ای تلخ از تجاوز را با خود حمل می‌کند. با این حال، هیچ‌کدام در ظاهر از رنج‌هایشان چیزی نمی‌گویند. آن‌ها همچنان چهره‌ای ایدئال از خود ارائه می‌دهند و زندگی‌شان را آرام جلوه می‌دهند.اما قتل مرموز مدرسه، مثل مشتی بر شیشه‌ی نازک ظاهر، همه‌چیز را فرو می‌ریزد. حقایق یکی‌یکی عیان می‌شوند و اسراری تکان‌دهنده از پرده برون می‌افتند.

لیان موریارتی با مهارت، داستان را به‌صورت چندصدایی روایت می‌کند؛ شما به مرور و همراه با فلش‌بک‌های ظریف، هم با گذشته‌ی شخصیت‌ها آشنا می‌شوید و هم با اکنون آن‌ها. او تا آخرین بخش کتاب هیچ اشاره‌ی مستقیمی به جزئیات قتل نمی‌کند و خواننده را در هزار توی زنان و روابطشان می‌گرداند، تا خودش مانند کارآگاهی ماجرا را کشف کند.

دنیای این رمان بسیار زنانه و مادرانه است، درست همان‌طور که سه شخصیت اصلی آن زن هستند. نویسنده با نگاهی واقع‌بینانه و در عین حال همدلانه، چهره‌ی دیگر زندگی زنانی را نشان می‌دهد که از بیرون خوشبخت می‌نمایند. اما از درون این خوشختی کمرنگ است و گاهی نیست.

دروغ های کوچک بزرگ یک اثر معمایی و جنایی تهی نیست که مخاطب صرفاً از روی کنجکاوی آن را دنبال کند و در نهایت پس از فهمیدن حقایق داستان آن را رها کند. آنچه این رمان را متمایز می‌کند، زن محور بودن داستان و پرداختن به موضوعات پیرامون زنان است. اینکه هر سه شخصیت اصلی، زن هستند، خود گواهی بر این موضوع است.

دروغ‌های کوچک بزرگ به خوبی نشان می‌دهد زنان چطور می‌توانند در جایگاه‌های مختلف اجتماعی، با ظاهر زشت یا زیبا، با اعتماد به نفس یا فاقد آن، قربانی شوند و همین زنان چطور قدرت خود را باز می‌یابند و زندگی را از سر می‌گیرند. در واقع رمان با نهایت هنرمندی، اوج آسیب پذیری و در عین حال قدرت درونی یک زن را به تصویر می‌کشد. چی بخونیمhttps://www.chibekhoonam.net/product

اما موضوع اصلی کتاب، همان‌طور که از عنوانش برمی‌آید، «دروغ» است—واژگون کردن حقیقت، ساختن چهره‌ای دل‌فریب از واقعیتی زشت. موریارتی می‌خواهد بگوید که دروغ—حتی اگر کوچک باشد—می‌تواند در تاروپود زندگی نفوذ کند و آدمی را به سکوت، به چشم‌پوشی از حقیقت و حتی به واکنش‌های خطرناک وادار کند.

اما آیا می‌شود هرگز دروغ نگفت؟ آیا می‌توان در دنیایی چنین پر از پیچیدگی، همواره راست گفت؟این پرسش‌ها بی‌پاسخ نمی‌مانند، اما پاسخ قطعی هم ندارند. رمان تنها پنجره‌ای به تأمل باز می‌کند و ما را با خود به درون خانه‌هایی می‌برد که درِشان بسته است، اما حقیقت در آن‌ها زمزمه می‌کند.

رمان دروغ‌های کوچک بزرگ(Big Little Lies) اثر لیان موریارتی پر از جمله‌هایی‌ست که در دل طنز، درد، حقیقت و پیچیدگی‌های روابط انسانی را با زبانی ساده و صمیمی بیان می‌کند. در ادامه چند جمله‌ی زیبا و ماندگار از کتاب را برایتان می‌نویسم.

«گاهی انجام کار درست، اشتباه‌ترین کار ممکن است.»

«او از آن آدم‌هایی بود که وقتی می‌گفت «ما»، در واقع منظورش فقط خودش بود.»

«هیچ‌وقت نمی‌توانی واقعاً بفهمی در دل کسی چه می‌گذرد.»

«هیچ راه درست یا نادرستی برای مادر بودن وجود ندارد.»

«همه یک راز دارند… فقط بعضی‌ها بزرگ‌تر و کثیف‌تر از بقیه‌اند.»

«ما را دروغ‌های بزرگ نابود نمی‌کنند. این دروغ‌های کوچکند که هر روز به خودمان می‌گوییم.»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *