اتاقی برای تو (3)؛ نویسنده: بِث اِهمان ترجمه: رضوان خرمیان
الان ساعت پنج عصر دومین روز از شهریور چهارصد و سه است. قرار است تا یک ساعت دیگر بروم خانه آقای دکتر حسین حاتمینژاد و دو نسخه از دو کتاب که به تازگی در انتشارات نیکایش چاپ شده و آقای دکتر رسول جعفریزاده با خودش به مشهد آمده و آورده است تحویل بگیرم. دل تنگم منتظر یک تماس که روزهاست تماس نگرفته .
کتاب اتاقی برای تو را الان تمام کردم. این کتاب را از نمایشگاه مجازی تهران خریدم. اردیبهشت همین سال. جلد صورتی رنگ چند گل و یک پروانه جالب بود، به نظرم رمانی عاشقانه میآمد. از این نویسنده تا قبل از این هیچ کتابی نخوانده بودم. اول که شروع کردم چیزی که مرا به ادامه خواندن تشویق کرد انتخاب موضوع و شخصیت رمان بود.
برادی بازیکن سوپر استار هاگی آمریکا، عاشق زن مطلقهای به نام کیسی جنسین با دو دخترش میشود که یک سال پیش پدر دخترها آنها را رها کرده و رفته است و اینک کیسی راه تحصیل را در پیش گرفته و به نزد مادرش باز گشته تا زندگی خود را در شریط جدید شروع کند. این عشق منجر به ازدواج و تولد اولین فرزندشان میشود. همه قصه همین است. رمان سیر حوادث و رخدادهای آنان است از روز شروع تا روز تولد دختر جدیدشان. داستان خیلی شیک و پر زرق و برق و لوس و بی نمک است.
تمام اتفاقات در طبقه فوق پولدار آمریکایی رخ میدهد و سبک نگارش رمان هم خیلی سطح پایین و عادی و معمولی است در حد خاطرات روزانه یک فرد عادی مثل من. وقتی رمان را میخوانید گویی شما دفتر خاطرات این دو نفر را دارید میخوانید. به این ترتیب که یک فصل را از روی دفتر خاطرات کیسی و فصل بعد را از دفتر خاطرات برادی.
رمان گرچه تلاش میکند دنیای رویایی و واقعی فوق پولدارها را بنویسد اما از درون از جنبههای انسانی و ویژگیهای قابل توجه و ارزش تهی است. در هیچ جای کتاب ما به درون شخصیتها وارد نمیشویم و نمیدانیم در درون این آدمها چه میگذرد. اینها هرچه هستند تهی هستند. همه مشکلات و گرفتاریهایشان با پول حل میشوند و هیچ نگرانی ندارند و هر چه در زندگی آنها هست عالی و رویایی است و همه خواستههای آنهاالساعه اجرا میگردد.
حرف آخر: کتاب فوق العاده زرداست و فاقد ارزش ادبی و محتوایی برای خواندن. شاید البته این نوع رمان برای گروهی از افراد جامعه که در گروه از ما بهتران قرار کیگیرند یغنی دهک اول که خود چنین میزیند و زیستهاند و شرایط زندگیشان چنین است که اوج سورپرایز زندگی حضور سگ دست آموزشان در مراسم عروسیشان باشد، جالب باشد.
در کتاب حتی یک جمله زیبا و دارای مفهوم نیافتم. اگر دوست داشتید بخوایند.
امیر برات نیا 2 شهریور 403