میشل شدن نویسنده: میشل اوباما ترجمه: سودابه قیصری
۱۴ روز پیش یکی از دوستان بزرگوار و اهل ادب و هنرم سرکار خانم توکلی این کتاب را برای خواندن معرفی کرد. خیلی گران بود. گفتمش گران است. پیشنهاد کرد صوتی بخونم. قبول کردم و گفتم: چرا که نه! به من کانالی را معرفی کرد که کتاب آنجا بود. امروز تمامش کردم. ۵۰۰ صفحه را تمام کردم. نمی توانم این همه صفحه را برایتان خلاصه کنم اما می توانم احساسم را در چند خط برایتان بنویسم.
کتاب آنقدر نثرش و زبانش قشنگ هست که آدم را عاشق خودش می کند. کتاب روایتگر زندگی میشل دختر سیاه پوستی است که خودش را نوه بردهای سیاهی میداند که ریشهاش به آفریقا میرسد. میشل در یک محله فقیر نشین در شیکاگو بدنیا میآید و در همان محله بزرگ میشود. خانواده اش مخصوصا صبر و بردباری و امیدواری پدرش و سر سختی مادرش او را به جلو میبرد تا خودش را کشف میکند.
هر چند در جامعه ای زندگی میکند که رنگ پوستش و نژادش مانعی برای رسیدن به خیلی چیزهاست اما او راه را برای خودش و برای زندگیاش انتخاب می کند. تلاش آنگاه نتیجه. هوشیاری مادرش و توجه به مسیری که فرزندانش طی میکنند سبب یافتن راه می شود. راهی به جلو. به سوی پیشرفت. به بهترین دانشگاههای آمریکا راه مییابد، پرینستون و بعد هم هاروارد. در رشته حقوق تحصیلات تکمیلیاش را تمام می کند و فارغ التحصیل می شود.
روزی که «باراک اوباما» برای کارآموزی به دفترش مراجعه میکند با او آشنا میشود و از فردای آن روز زندگیاش تغییر میکند، به هم علاقمند میشوند. با هم کار میکنند و زندگی میکنند. روزی بانوی اول کاخ سفید می شود. تلاش می کند تا به شعار انتخاباتی شوهرش جامعه عمل بپوشاند.
او زنی است که به کشورش نگاه انسانی دارد(البته بعدا در جنگ غزه برایش نوشتم که خانم میشل شما ه در تمام کتاب تان دم از زنان و کودکان زدید چرا در تهاجم اسرائیل به غزه و کشته شدن زنان و دختران و بویژه کودکان سکوت کردید و حاضر نشدید حتی چند جمله در محکومت این اعمال شنیع چیزی بنویسید.26 تیر 1403)، عشقش به کشورش، به طبیعت، به ما میآموزد که هرچند راه پیش رو برای رشد و پیشرفت ممکن است سخت و دشوار باشد اما شدنی است.
جمله ای در کتاب هست که دوست دارم آنرا برایتان بنویسم و آرزوی من است که روزی برای فرزندانمان به حقیقت بپیوندد. میشل اوباما می نویسد: ما در کشوری زندگی می کنیم که هر کس با داشتن تحصیلات تکمیلی به هر آنچه دلش میخواهد دست مییابد. دوست دارم کشور ما هم به جایی برسد که بچهها ی ما با درس خواندن و داشتن تحصیلات تکمیلی به آنچه میخواهند برسند.
من و بچههایی مثل من سالها تلاش کردیم و درس خواندیم تا به آنچه که میخواستیم برسیم اما گاهی این راه بسته شد و گاهی معیارها چیزهای دیگری شد و من و خیلیها جا ماندیم. و به خیلی چیزها و نرسیدم که نرسیدیم.کاش روزی برسد که درس خواندن و سواد داشتن به این معنا باشد که آدم های تحصیل کرده به آنچه میخواهند برسند.
.سفارش می کنم این کتاب را با دل و جان بخوانید و تلاش کنید هرچه می توانید برای رشد و پیشرفت و توسعه جامعهای که در آن زندگی میکنید انجام دهید. برای بچهها به عنوان کسانی که باید تلاش کنند تا دیده شوند کمک کنید. راه را باز کنید یا راهی بسازید تا دیگران راحتتر و زودتر به مقصد برسند. ما می توانیم اگر بخواهیم با اتحاد و همدلی و کنار گذاشتن تعصبهای خشک و نابخردانه جامعهای بسازیم که در آن زنان و دختران ما از دست زبان و نگاه و اعمال ما در امان باشند و عشق در روح و جان ملت مان جاری باشد.
ذکر این نکته هم لازم است که شحصیتهای مشهور جهان هرآنچه مینویسند برای کشور خودشان است و در عمل باورهایشان به خیلی از مسایل جهانی و بویژه بشری نیست. امروز نه ماه از جنگ غزه گذشته و هنوز کودکان و زنان عزه با سلاحها و موشکهای ساخت آمریکا کشته میشوند. این درد عمیق بر جان نشسته را ما چگونه میتوانیم فراموش کنیم. اما باید یاد بگیریم باید مسلمانان هم قوی شوند و هم متحد. اتحاد مسلمانان رویایی است که شاید هیچ وقت تحقق نپذیرد و ما همچنان قربانی بدهیم و بنشینیم و تماشا کنیم چگونه انسانیت را هر روز به مسلخ میبرند و ما ساکت و خاموشیم.
عکس مطلب را از سایت ویگول به نشانی : برداشتهام: https://virgool.io
امیر برات نیا ۹ دی ۱۳۹۹
1