عاشقانه‌ای قبل از مرگ

بوسه‌ای پیش از مرگ

عاشقانه‌ای_قبل_از_مرگ نوشته: آیرا لوین

 بعد از مدت‌ها ننوشتن امروز کمی وقت پیدا کردم برای خودم. چیزی کمتر از یک ساعت. دیروز عصر آخرین صفحات کتاب عاشقانه قبل از مرگ اثر آیرا لوین را خواندم و تمام شد. کتاب را خودم برحسب اتفاق انتخاب کردم. به هر حال این کتاب را خواندم. می‌خواهم در چند پاراگراف کوتاه نظرم را درباره کتاب بنویسم. چون کتاب را بصورت صوتی گوش دادم، تصویری از کتاب در ذهن نداشتم. برای پیدا کردن عکس جلد کتاب رفتم سراغ گوگل. دیدم همه صفحات باز شده آن را به این نام خواندن: «بوسه‌ای پیش از مرگ». این کتاب در سال ۱۹۵۳ انتشار یافته است. کتاب را در ایران حسین یعقوبی ترجمه کرده است.

در مورد کتاب و خلاصه کتاب برعکس خیلی از کتاب‌های دیگر مطالب زیبا و خواندنی نوشته شده است، اگر دوست داشتید می‌توانید به این نوشته‌ها مراجعه کنید. این کتاب رمانی جنایی و تخیلی است. داستانی خطی و ساده اما پرکشش که شما را تا انتهای کتاب با خود همراه می‌کند. داستان در یک شهر خیالی در ایالت آریزونای آمریکا اتفاق می‌افتد. شخصیت اصلی کتاب یا بهتر است بگویم ضد قهرمان کتاب پسر جوان، قد بلند، موبور و چشم آبی است که در دانشگاه درس می‌خواند و عاشق دختر یک کارخانه‌دار شده است. پسر که خودش در یک خانواده فقیر متولد و بزرگ شده است تلاش می‌کند تا از طریق ازدواج با یک دختر پولدار به پولی بادآورده و هنگفت دست پیدا کند. با دختر یک کارخانه‌دار مشهور طرح دوستی می‌ریزد و نامزد می‌کند اما وقتی متوجه می‌شود که نامزدش باردار است شروع می‌کند به طراحی نقشه‌ای تا او را بکشد.  نقشه‌های متعددی می‌کشد و سرانجام یک نقشه را برای کشتن نامزدش انتخاب می‌کند.

 کتاب برای بیان آنچه که دارد اتفاق می‌افتد وارد ذهن قهرمان می‌شود و دنیا و جنایت‌ها را از ذهن او روایت می‌کند. او با دقت فراوان و با استفاده از هوشش و نقشه‌هایی که دقیق طراحی می‌کند هیچ جا رد پایی از خود بر جای نمی‌گذارد اما سرانجام….. حالا وقتی رمان‌های جنایی یا فیلم‌های جنایی را می‌خوانم از خودم می‌پرسم: چرا قاتلان مرتکب قتل می‌شوند و چرا قربانیان به قاتل شک نمی‌کنند و خیلی ساده و آسان گول می‌خورند؟ چرا به فرای حرف‌های او توجه نمی‌کنندو به اصطلاح خودم به فرا روایت آنچه که او می‌گوید نمی‌اندیشند؟ زیرکی و هوشیاری اکثر قربانیان دستخوش خوش باوری و اعتماد و اطمینان صد درصد آنهاست که خیلی ساده به روایت بیان شده و قصه‌ای که او می‌گوید ایمان می‌آورند. کافیست آنها پس از اولین جلسه کمی به آنچه گفته شده شک و تردید کنند و به رفتار و گفتار گفتار او شک کنند. همه ما گاهی در دام می‌افتیم و آنگاه پی می‌بریم که قربانی صداقت خود شده‌ایم. همیشه باید به خاطر بسپاریم که در هر روایتی فراروایتی نهفته است، درک فراروایت به ما کمک خواهد کرد تا قربانی نشویم. اگر به این ژانر جنایی و معمایی و البته روانشناختی علاقه دارید این کتاب را بخوانید.

امیر برات نیا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *