واقع گرایی چیست؟

از کتاب:

مقدمه ای بر اندیشه‌های جغرافیایی

نظریه‌ها

فلسفه

روش شناسی

نوشته :

پائولین کوپر

واقع‌گرایی و انواع آن

  • اشیاء قابل مشاهده و غیر قابل مشاهده «واقعی» هستند که مستقلاً از ذهن ما وجود دارند. این یک التزام متافیزیکی است. به عبارت دیگر ساحل واقعی است.
  • نظریه‌ها و نظریه‌های علمی ما در مورد اشیاء قابل مشاهده و غیر قابل مشاهده حقیقی هستند- یعنی اینکه آنها به اینکه جهان چگونه است واکنش نشان می‌دهند. این یک التزام معنایی است (معنایی یعنی مربوط است به معنا شناسی). به عبارت دیگر، نظریه‌هایی که جغرافیدانان درباره ساحل بیان کرده‌اند واقعاً ماهیت ساحل را منعکس نموده اند.
  • ما می‌توانیم در مورد حقیقت موجود درباره اشیاء قابل مشاهده و غیر قابل مشاهده آگاهی داشته باشیم، و بنابراین می‌توانیم بدانیم که نظریه‌هایمان درست هستند(یا حداقل، بهترین نظریه‌ها تقریباً درست هستند. این یک التزام معرفت شناختی است. به عبارت دیگر، ما می‌توانیم مطمئن شویم و بدانیم که ساحل واقعاً چه شکلی است).

جنبش علمی ضد- واقع‌گرایی مستلزم رد یک یا چند تا از این الزامات می‌باشد(Ladyman, 2002). برخی از افراد مدعی هستند که آنها هیچ زمینه‌ای برای فرضِ وجودِ جهانِ مستقل از ذهن ندارند، (زیرا غیر ممکن است که از ذهن‌مان خارج شویم و آنرا در فضای بیرونی پیدا کنیم) و به همین دلیل آنها التزام متافیزیکی را رد می‌کنند. جامعه شناسان و مورخین دانشِ علمی مدت های مدیدی است که خاطر نشان کرده‌اند نظریه‌های ما در گذشته اشتباه بوده است، و اینکه آیا یک نظریه توسط جامعه علمی پذیرفته می‌شود یا نه همانقدر که تحت تاثیر عوامل اجتماعی است تحت تاثیر عوامل علمی نیز می‌باشد. (برای نمونه به فصل 6 مراجعه کنید.). این مساله شک و تردید‌ها را در مورد التزام معنایی ایجاد می‌کند. برخی از افراد می‌گویند که ما هرگز نمی‌توانیم بدانیم که جهان واقعا چگونه است، اما همانگونه که جهان در پیش چشمان ما ظاهر می‌شود ما آنرا می شناسیم، نکته نظریه‌های علمی این است که آنها حقیقت ندارند، اما به نظر می‌رسند که کار می‌کنند( به عنوان مثال ما را توانمند می‌سازند تا اتفاقاتی را که برای ما می افتند را همانگونه که رخ می‌دهند پیش بینی کنیم. این یک نقطه‌نظر ابزار گرایانه[1] است و التزام معرفت‌شناسی را به چالش می‌کشاند. این امر برای یک دانشمند کاملاً محقق است، خواه این فرد؛ فیزیکدان، شیمی دان، زیست شناس، یا زمین شناس، آب شناس یا یخچال شناس باشد کاملاً امکان‌پذیر است که در مورد ادعای واقع‌گرایی علمی (رئالیسم) دچار شک و تردید باشد. بنابراین در بحث ما درباره ساحل سه پاسخ اولیه به سوال: ساحل چیست؟ به شکل گسترده‌ای می‌توان به عنوان پاسخ واقع‌گرایی در نظر گرفت، اما این اشتباه است که بخواهیم فرض کنیم که آنها جایگاه واقع‌گرایی علمی را پذیرفته اند.

واقع‌گرایی ساختاری[2] پاسخی است به دو بحث کلیدی در مباحث مربوط به واقع‌گرایی علمی. از یک سو، اگر واقع‌گرایی علمی واقعیت نداشته باشد، معجزه خواهد شد و نظریات و تئوری‌های علمی ما کاملاً درست و موفقیت‌آمیز هستند. به عبارت دیگر بسیاری از نظریه‌های ما ثابت شده‌اند یا می‌شوند که در گذشته نادرست بوده‌اند،به طوریکه کاملاً امکان‌پذیر – یا حتی محتمل – بوده‌است که نظریه‌ها و نظریات کنونی ما در آینده ثابت خواهد‌شد که نادرست بوده‌اند. واقع‌گرایی ساختاری راهی برای خروج از این بن‌بست ارائه می‌کند، با این استدلال که بهترین نظریه‌های ما توصیف کننده روابط واقعی بین پدیده‌ها(ساختارها) می‌باشد، بجای آنکه به هر شکلی درست باشد. رویکردهایی که در جستجوی توصیف روابط موجود بین پدیده‌ها و آثار می‌باشند ساختار‌گرا محسوب می‌شوند. موضوع گیج کننده در ادبیات جغرافیایی این است که اصطلاح« واقع‌گرایی» اغلب- اما نه همیشه – برای ارجاع به واقع‌گرایی (رئالیسم)انتقادی باسکار[3]  بکار می‌رود(فصل 4). این شکلی از واقع‌گرایی ساختاری است که در علوم اجتماعی محبوبیت عام یافته‌است، برخی نیز در جغرافیای طبیعی طرفدار این نظریه هستند.

ترجمه دکتر حسین حاتمی نژاد و عبدالمطلب برات نیا .


[1] instrumentalist

[2]Structural realism

[3] Bhaskar

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *