استادی امروز گفت: ما هرگز نخواهیم فهمید چرا مردی عاشق زنی میشود و یا زنی عاشق مردی. این راز سر به مهر جهان و گیتی است. کسی نباید بداند چون جهان عشق شهودی است نه گفتنی….
من خودم نمیدانم چرا دوستت دارم
چرا به تو عشق میورزم….
اما هم دوستت دارم
و
هم به تو عشق میورزم…
حتی اگر جایی ننوشته باشم
و به کسی نگفته باشم
حتی با خودت ….
خودت از کلامم میفهمی
از صدایم میدانی و
و از چشمانم میخوانی
من عاشق تو شدم
روزی که تو سلامم گفتی
و ان سلام
همراه با عشقی بود
در تک تک حروفش
سین سلامت عین عشقت بود
لام سلامت شین عشقت و
میم سلامت قاف عشقت بود
من عشق را دانستم
اما هرگز نرسیدم
و هم چنان دنبال سیب سرخ عشق میگردم
همین!
پ.ن: از سر دلتنگی بود
از خستگی جانکاه زنده بودن
و امید به فردا بستن
با مهر و دوستی
امیر براتنیا
۳۰ بهمن ۱۴۰۲
عین عشق