. رسوایی قرن و دیگر نوشته‌ها

رسوایی قرن و دیگر نوشته‌ها ترجمه: مهدی نمازیان

 این کتاب رمان یا داستان نیست مجموعه است انتخاب شده از نوشته های مطبوعاتی مارکز، که در فاصله سال های ۱۹۵۰ تا ۱۹۹۰ در روزنامه های گوناگون کشورهای مختلف به چاپ رسیده است. شاید خیلی از آدم های نیمه کتابخوان یا آشنا با کتاب کلاً مارکز را با صد سال تنهایی بشناسند اما سایر آثار او کمی از این شاهکارش ندارد. به قول خودش که گفته است :”نه دلم می‌خواهد مرا با صد سال تنهایی بیاورند، نه با جایزه نوبل. دوست دارم با نوشته های مطبوعاتی از من یاد کنند.

همه می‌دانیم که ماکز شغل اصلی اش روزنامه‌نگاری بوده است و برای روزنامه‌ها مطلب می‌نوشته است. کتاب‌های او در حقیقت حاصل تجربه های او از روزنامه نگاری است این کتاب حدود ۴۰۰ صفحه است به دو دلیل توصیه می‌کنماین کتاب را بخوانید، البته به شرط اینکه به نویسندگی علاقه داشته باشید در غیر اینصورت این کتاب برای شما چندان جذاب نخواهد بود، اما اگر اهل نوشتن هستید یا حداقل علاقه‌ای به نوشتن دارید حتماً آن را بخوانید.

درباره چه چیزی بنویسیم؟

بسیاری از کسانی که به نوشتن علاقمند هستند از خود می پرسند: درباره چه چیزی بنویسیم؟ به نوعی می‌خواهند دنبال موضوع بگردند با خواندن این کتاب در می یابید که در جهانی که ما زندگی می‌کنیم هر روز صدها و هزاران موضوع برای نوشتن وجود دارد. مارکز در این کتاب توصیه می‌کند کافیست برای پیدا کردن موضوع سری به یکی از روزنامه ها بزنید و صفحات آن را ورق بزنید، متوجه می‌شوید که چقدر موضوع برای نوشتن هست. دلیل دیگرم برای خواندن این کتاب: اگر مایلید نمونه های خوبی از نوشته های یک نویسنده درجه یک را در موضوعاتی به غیر از داستان و رمان بخوانید و یاد بگیرید این کتاب را بخوانید. نوشته های این کتاب که حدود ۵۰ عنوان هست و گنجینه خوبی برای این کار است. تجربه ای ناب برای نوشتن در بیکرانگی موضوعات هستی از دیدگاه خودتان. جمله جالبی مارکز درباره نویسندگی می گوید که در ذهنم آن را هر روز مرور می کنم.

دیدگاه مارکز درباره نوشتن

او معتقد است:” کتاب نوشتن به مثابه خودکشی است .هیچ کار دیگری چون این کار وقت دیر نیست. هیچ کاری چنین نیاز به تلاش ندارد نسبت به منافع آنی اش ایثارو از خود گذشتگی را نمی طلبد… شما که اهل نوشتن هستید از خود بپرسید چرا می نویسید؟ می دانید که هیچ سود مادی برای تان ندارد؟ و من هر روز می پرسم ولی باز هر شب می نویسم وبی خیال پاسخ دادن به سوال می شوم گویی خودم را احساسم را در نوشته هایم بجا می گذارم. امیربرات_نیا ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۰

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *