کوچک و سخت

#نویسنده:#ریوکاگالچن

#مترجم: #رویاپورآذر

از نشر اطراف کتابب‌های زیادی خریده‌ام. آخرین آنها همین کتاب است که هفته پیش خریدم و خارج از نوبت آن را خواندم. هرچند چند جلد کتاب نیمه خوانده شده روی میز کارم بود ولی آنها را رها کردم به حال خودشان و این کتاب را در دست گرفتم. کتاب از زبان زن نویسنده‌ای روایت می‌شود که مادر شده و تجربه مادرانگی‌اش را با ما به اشتراک می‌گذارد و از احساس و عواطف و فرزندآوری و بزرگ کردن فرزندش می‌گوید. از برخوردهای خانم‌های همسایه، از برخورد آدم‌ها و اقوام و فامیل با نوزادش و بعدها فرزندش.

 کسانی که تجربه فرزندآوری و بزرگ کردن فرزند را داشته‌اند همه این‌ها را به نوعی و به شکلی تجربه کرده‌اند. وقتی کتاب را می‌خواندم افسوس خوردم کاش این کتاب و این آشنایی به سال‌های خیلی دور می‌رسید تا من هم تجربه خودم را از فرزندانم می‌نوشتم اما گاهی واقعاً دیر می‌شود!

 کسانی که می‌خواهند نویسندگی را تجربه کنند و بیاموزند این کتاب شما را تشویق می‌کند تا تجربه‌هایتان را بنویسید.

 یک پاراگراف منتخب:

«خیلی از روزها فکر می‌کنم بچه یک جور داروست. اما چه دارویی؟ یک روز به این نتیجه می‌رسم که افیون است. مرا با احساس عمیق خوشبختی پر می‌کند. احساسی که به هیچ دستاوردی ویژ به هیچ دستاورد یا ویژگی ذاتی ربط ندارد و به قدری کیف‌آور است که حاضرم در جستجوی دائمی آن حس،

 زندگی‌ام کاملاً به هم بریزد.»

 امیر برات‌نیا

 ۸ دی 1402

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *