تار (2022)
کاگردان: تاد فیلد

تار به بررسی زندگی و مسایل خصوصی و حرفهای لیدیا، از بزرگترین آهنگسازان و رهبران ارکستر زنده دنیا و اولین رهبر زن ارکستر بزرگ آلمانی میپردازد. فیلمی هدفش بررسی ماهیت متغیر قدرت و تاثیر آن در دنیای مدرن و زندگی اشخاص معروف است.
این شخصیت در جهان وجود خارجی ندارد و ساخته و پرداخته ذهن نویسنده و کارگردان است. این فیلم به نوعی تفسیری از شیوه نگاه کردن ما به زندگی هنرمندان و افراد مشهور و بررسی عمیقی از فرایند خلاقیت آنها و تاثیری که فداکاریشان بر سلامت روان و ذهن آنها میگذارد خواهد بود. در واقع میتوانیم این را استنباط کنیم که شخصیت لیدیا تار، مانند بسیاری از بزرگترین ذهنهای خلاق تاریخ، یک کمالگرای سرسخت است که برای یافتن تعادلی سازنده بین زندگی موسیقیایی و شخصی خود تقلا میکند.
فیلم به شخصیت و مسایل روانی این رهبر ارکستر یا همان لیدیا میپردازد. سوء استفاده او از قدرتش برای استفاده جنسی از دستیارش. گفتوگویی صریح و مستقیم دربارهی ماهیت فساد انگیز قدرت متمرکز؛ و شکلی که در نسبت با روانشناسی پیچیدهی انسانی رنجور از عقدههایی کهنه، نتایجی فاجعهبار به همراه میآورد. زندگی لیدیا سرد و بیروح است.
او حضورش در بالای سن و در هنگام رهبری گروه از او شخصیت دیگری خلق میکند او تلاش میکند تا همه احساسش و برداشتش را در قالب نتهای موسیقی و هدایت گروه بکار ببرد.
در فیلمنامه علاوه بر دیالوگنویسیها، پرداخت صحنهها و کنشهای شخصیتی، رخدادهای اساسی نشاندهندهی یک نگرش متخلخل اجتماعی هستند. شخصیت تار گاهی یک استاد نمونه است و گاهی یک زن قدرتمند و در جایی دیگر، یک انسان بدذات و یک زن فریبکار. در عین حال که مخاطب سقوط شخصیتی لیدیا تار را به مرور و با گذر از اتفاقات پیرامونش میبیند، نشانههای این سقوط از ابتدا در این شخصیت وجود دارند. او در مقام استاد به صراحت به مخالفت منطقی با گریز اجتماع فرهنگ woke میپردازد. در حالی که در زندگی شخصی خود از همین گریز استفاده کرده تا ضمن حفظ مقام و منزلتش بتواند به عنوان یک زن همجنسگرا با یکی از همکاران خود رابطهی علنی داشته باشد.
اما آیا در نهایت میتوانیم بگوییم که لیدیا هم قربانی است؟ او قربانیِ هوسهای خودش میشود؟ قربانی خودشیفتگی بیش از حدش میشود؟ یا قربانی جامعهای که دیگر توان پذیرش افراد در جایگاههای مرتفع «همانگونه که هستند» را ندارد؟ یا همهی اینها؟( gamene.ws)
همه انسانها با همه مهارتهایشان نیازهایی در پس وجودشان دارند که گاهی خلاف همه راههای موجود است و اگر فرد دارای جایگاه بالاتری در جامعه شده باشد لو رفتن جنبههای خصوصی زندگی و خواستههای او به او آسیب فراوانی خواهد زد. خود خواهی و خود شیفتگی خیلی از افراد در همه مشاغل سبب سقوط و فروپاشی انها میشود. قدرت اسلحه عجیبی است برای رسیدن به خواستههای نفسانی و چه بسیار آدمهایی که از این اسلحه استفاده کرده و میکنند. حداقل میتوانیم با کمی اندیشه از دام این سلاح قوی بگریزم.
با مهر و دوستی
امیر