نقد و بررسی کتاب «داستانهای ماشین تحریر» اثر تام هنکس
نویسنده:عبدالمطلب برات نیا
در ابتدای سال ۱۴۰۴ تصمیم گرفتم هر هفته یک جلد کتاب بخوانم و تجربهی خواندنم را با دوستانم به اشتراک بگذارم. کتاب هفتهی سوم فروردین «داستانهای ماشین تحریر» نام دارد. این کتاب مجموعهای از داستانهای کوتاه نوشتهی تام هنکس است که محمد جوادی آن را ترجمه کرده و انتشارات افق منتشر کرده است. کتاب ۴۶۰ صفحه دارد و طبق برنامهریزیام باید روزی حدود ۶۴ صفحه میخواندم.
یک صبح بهاری با چای و اندوه
جمعهای بهاری بود. از همان پنج صبح بیدار شدم و مثل همیشه برای خلوت صبحگاهیام چای لبسوز و دِپشی دم کردم. همه جا ساکت بود و صدای باران دیشب هنوز در فضا جریان داشت. هوا کمی سرد بود و بوی نم، خاطرات را زنده میکرد. هنوز غم مریم در دل من است، اما جز پذیرش و ادامه دادن راهی نیست.
رو به پنجره نشستم و شروع کردم به نوشتن. اول یادداشتی دربارهی کتاب «سقاها» نوشتهی عتیق رحیمی نوشتم و آن را در سایتم (https://bookreaders2020.ir) منتشر کردم. سپس استراحت کردم و تصمیم گرفتم حتماً کتاب تام هنکس را همان روز به پایان برسانم. نزدیک به دو هفته بود که آن را میخواندم.
عنوان کتاب و ترجمهی آن
اولین چیزی که توجه مرا جلب کرد عنوان انگلیسی کتاب بود: Uncommon Type که بهدرستی به معنای «تیپهای غیرمعمول» یا «شخصیتهای خاص» است. با این حال مترجم عنوان «داستانهای ماشین تحریر» را برای آن انتخاب کرده که ارتباط مستقیمی با معنای اصلی ندارد. مترجم در صفحه ۱۲ کتاب توضیحی در این باره آورده، اما آن توضیح برای من قانعکننده نبود. شاید چون تام هنکس علاقهمند به ماشین تحریر است، عنوان فارسی اینگونه انتخاب شده، اما به نظرم این عنوان، خواننده را به اشتباه میاندازد.
تام هنکس، نویسندهای تازهنفس
تام هنکس بازیگر، نویسنده و کارگردان شناختهشدهی آمریکایی است. متولد ۹ ژوئیه ۱۹۵۶ در کالیفرنیا، او با بازی در فیلمهایی چون فارست گامپ، نجات سرباز رایان، دورافتاده و کتاب سبز به شهرت جهانی رسید. هنکس در کنار علاقهاش به سینما، مجموعهای از ماشینهای تحریر قدیمی دارد و همین علاقه، الهامبخش نوشتن این مجموعه داستانها بوده است. کتاب Uncommon Type نخستین اثر داستانی اوست که در سال ۲۰۱۷ منتشر شد.
مشکلات ترجمه و ارتباط فرهنگی
با اینکه در آمریکا گفتهاند کتاب با استقبال زیادی روبهرو شده، اما باید بگویم برای خوانندهی فارسیزبان، کتاب چندان جذاب نیست. فضای داستانها، شوخیها، ارجاعهای فرهنگی، برندهای تجاری، نوشیدنیها و مکانهایی که تنها در فرهنگ آمریکایی معنا دارند، باعث میشود خواندن آن دشوار شود. اغلب واژگان و کنایههای عامیانه در ترجمه بهخوبی منتقل نشدهاند و طنز یا حس نهفته در جملهها از بین رفته است. مترجم برای ترجمه این حجم از اطلاعات تلاش زیادی کرده، اما بهعنوان کسی که خودم گاهی ترجمه میکنم، میدانم که انتقال فضای فرهنگی در این نوع کتابها بسیار دشوار است.
وجود تعداد زیادی پاورقی هم پیوستگی خواندن را از بین میبرد. خواننده ناچار است مدام از متن جدا شود و به پایین صفحه مراجعه کند.
تجربهی شخصی من از کتاب
من همیشه با خودم عهد بستهام که هنگام مطالعه از هیچ صفحهای نگذرم، اما در این کتاب بعضی بخشها آنقدر کُند و بیاثر بودند که مجبور شدم از برخی صفحهها بگذرم. در پایان هر داستان، حس و لذتی که از خواندن یک اثر خوب باقی میماند، در من شکل نگرفت. داستانها گذرا بودند و هیچچیز در ذهن تهنشین نمیشد. متن هرچند روان بود، اما دلچسب نبود. به همین دلیل این کتاب را به همه توصیه نمیکنم.
اتفاقی تلخ در خرید کتاب
این کتاب را بهصورت مجازی از نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران خریدم. اما با ناراحتی باید بگویم نسخهای که دریافت کردم چند صفحهاش پاره بود. این بیتوجهی از طرف ناشر (نشر افق) باعث شد بخشی از لذت خواندن از بین برود. شاید بگویند کتاب را پس بفرستم تا تعویض شود، اما این کار در ایران جز اتلاف وقت و هزینه نیست. به قول قدما، عطایش را به لقایش بخشیدم و همان نسخه را در قفسه گذاشتم تا یادم بماند که ناشر باید به مخاطب خود احترام بگذارد.
در پایان…
این کتاب تجربهی متفاوتی بود. نه از آن جهت که مرا مجذوب کرد، بلکه چون فهمیدم گاهی حتی نویسندههای مشهور هم همیشه موفق نمینویسند. اگر شما هم این کتاب را خواندهاید یا قصد خواندنش را دارید، خوشحال میشوم نظر شما را در سایت من بخوانم.
لینک سایت: bookreaders2020.ir