خلاصه داستان فیلم: با نزدیک شدن تعطیلات عید پاک، زنی دستبندی را پیدا می کند که سال ها پیش آن را درست کرده بود و هر مهره آن، نماد موهبتی در زندگی اش بود. پیدا شدن این دستبند باعث می شود او ایمان خود را دوباره به دست آورد و بار دیگر عشق را باور کند.
فیلم: دستبند موهبت
(The Blessing Bracelet)
Patxi Amezcua محصول کشور آمریکا 2023 و در ژانر رمانتیک میباشد و به کارگردانی

دیروز فیلم سینمایی دستبندهای موهبت را تماشا کردم. فیلمی معنوی و دینی بود. اما جالب بود. کاملا مثبتگرا و انسانی. آرام و دلنشین. با نیمه اول فیلم ناخودآگاه در حد اشک ریختن بود حالم. کلا فیلمهایی که در آنها پسرها با مادرهایشان هستند حال دلم را حال به حالی میکند. نوعی هیجان و حسرت میاورد. به همه لحظههایی فکر میکنم که مادر نداشتهام و ندارم. برای حرف زدن. برای درخواست. من هیچگاه از مادرم هیچی نخواستهام. چقدر مسخره!. خوب نبودهاست که بخواهم. خواستنهایم همه مانده بر دلم. از یک هم صحبتی ساده تا خرید فلان کتاب. کلید واژهای در این فیلم بود که مرا به یاد خیلی چیزها میانداخت. «بخشش». یاد روزی افتادم که چند سال قبل تصمیم گرفتم مادرم را که سالها نداشتم و گاهی هر چند سال یکبار میدیدمش ببخشم. و بد در یک روز بارانی و زیر باران او را بخشیدم. بخاطر نبودنهایش. بخاطر همه رنجهای روحی که از نبودنش خوردم. بخاطر فقدانش در زندگیم. در شادیهایم. در غمهایم. در دردهایم و در هزاران چیز دیگری که او هرگز نبود و من هیچ خاطرهای از او ندارم. همه ذهنم از نبودنش سفید است. مثل دفتری سفید که او هیج جا نیست. محو است و ناپیدا. در خیالاتم هزاران مادر داشتهام و شاید سینما و فیلمهای برای من ملجای بودند برای بودن با مادرم وقتی با بازیگران فیلم همذات پنداری میکردم و هنوز هم میکنم. مثلا در این فیلم حس کردم چقدر خوب بود مادری مثل دان داشتم. میشد باهاش حرف زد. نگاهش کرد. نشست کنارش. چه خیالاتی…

خب نمیشود. میدان اینها فیلم هستند و زندگی چیز دیگری است.
فیلم داستان زنی است که به تازگی از همسرش جدا شده و با مشکلات اقتصادی و مالی دست به گریبان است. در این روزهای سخت یاد دستبندهایی میافتد که در دوران دبیرستان خودش درست میکرد و اسمشان را گذاشته بود: دستبندهای موهبت. خودش یکی را دستش میکند و موهبتهایی را که خدا بهش داده میشمارد. پس از آن اتفاقات جالبی در زندگیاش رخ میدهد.
با مهر و دوستی
امیر برات نیا
.