گفت و گو با مرگ

گفت و گو با مرگ نوشته:آرتور کوستلر ترجمه:نصرت اله دیهیمی و خشایار دیهیمی

پست امشب معرفی کتاب «گفت و گو با مرگ» شهادتنامه اسپانیا نوشته آرتور کوستلر است. کتاب کاملا مستند است شرح چند ماه زندانی شدن خود آرتور کوستلر در جنگ داخلی اسپانیا است. وی طی این چند ماه زندانی بودن شاهد اعدام هم زنجیرانش بوده و هر لحظه فکر می کرده که خودش هم اعدام خواهد شد.

با خواندن کتاب با اندیشه ها و افکاری که در ذهن یک آدم محکوم می گذرد آشنا می‌شوید. اندیشه هایی که واقعی هستند و زاییده خیال نویسنده نیست حالات رویارویی آدم‌هایی که در جنگ خواسته و ناخواسته وارد می‌شوند و عده‌ای عده‌ای دیگری را به مجازات اعدام محکوم می‌کنند و آنرا اجرا می‌کنند.

چند قطعه برگزیده از کتاب را نقل می‌کنم و در پایان سوالی مطرح می کنم اگر دوست داشتید تجربه های خود را به اشتراک بگذارید..

آدم عین توپ فوتبال ضربه پذیر است. لگدی می خورد که به خیالت دیگر تکه پاره ات می کند، ولی لایه خارجی دوباره بیرون می زند و به شکل اول بر می گردد، فوقش تنها اثری که می ماند رد گل است. اگر آگاهی ما معادل مجموعه ی تجربه ها یمان بود، باید همگی در بیست و پنج سالگی عقل کل می شدیم.

★سر کردن یک شب، بی آنکه چیزی برای خواندن باشد، بدتر از جهنم است.

افزا یش آگاهی از زمان، گذشت آن را آهسته تر می کند. آگاهی کامل از زمان، آن را به توقف می کشاند. فقط در مرگ است که زمان حال تبدیل به واقعیت می شود. زمان منجمد می شود، کسی که موفق می شود زمان محض را تجربه کند هیچ بودن را تجربه می کند.

مرگ با گام های سبک راهرو را پیمود، با رقص پا، اینجا و آنجا ضربه هایی زد و رقصید و چرخ زد. آن زمان که فرسنگ ها از من دور بود نفسش را روی صورتم حس کردم، آن زمان که روی تختم خم شده بود به خواب رفتم و خواب دیدم.

مجرم یا بی گناه، زندانی شکل و رنگ عوض می کند و خودش را به قالبی در می آورد که ساده تر از همه بتواند حداکثر آن امتیازات حیوانی را که در چهار چوب دستگاه زندان مقدور است برای خودش تامین کند. در عین هر کشمکش و تقلای دیگری، تنازعی است برای بقاء .

★★★

اما سوال:

از مرگ باید ترسید یا از مردن؟

امیر برات‌نیا

۱۷اسفند۱۳۹۷

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *